Thursday, November 30, 2006

................بگذر ز من


بگذر ز من ای آشنا

چون از تو من دیگر گذشتم

دیگر تو هم بیگانه شو

چون دیگران با سرگذشتم

می خواهم

عشقت

در دل بمیرد

می خواهم تا دیگر

در سر

یادت

پایان گیرد

بگذر ز من ای آشنا

چون از تو من دیگر گذشتم

دیگر تو هم بیگانه شو

چون دیگران با سرگذشتم

هر عشقی

می میرد

خاموشی

می گیرد

عشق تو

نمی میرد

باور کن

بعد از تو

دیگری در قلبم

جایت را نمی گیرد .

هر عشقی می میرد . خاموشی می گیرد . عشق تو نمی میرد . نمی میرد . باور کن ............



فراموش کرده بودم این آهنگو.......

میم مثل مادر یادآوری خوبی بود

و پدر به دخترش افتخار کرد........

دیالوگ های ناب
فیلم برداری معرکه
کارگردانی بیست
......................
بازیگری گلشیفته غیر قابل توصیف
موسیقی بدون نقص
میم مثل مادر!

....... آخه عوضی مگه تو خدایی که تصمیم بگیری که انسانی به دنیا بیاد یا نه، خداشم براش تعیین تکلیف نمی کنه که تو این کارو می کنی. میاد اگه خوشش اومد که هیچی اگرم نه خودش می دونه. به تو چه آخه آشغال. مگه آدم زنده وکیل می خواد .......
اعصابم خورده هااااااااااااااااااااااااااااااااا.

مادر پیری به من لبخند می زند و من در حالی که لبخند می زنم و به مادری که به تازگی پرواز کرده فکر می کنم، دلم برای مادرم تنگ می شود........

دلم می خواد فحش بدم
فحش می گویم و از کرده ی خود خشنودم!!!!!

Tuesday, November 28, 2006

تقصیر نوش آفرین بود. نوش آفرین هم خودشو هم حسینارو با هم به خاک سپرد و همه چیزو انداخت گردن دکتر معصوم.
نوشا خراب کردی.
.................................
.................................
حسینا، حسینای بیچاره من

ای پادشه خوبان.......

انگار دل ما براشون مث تنه درخت می مونه، میان و یادگاری می نویسن و می رن، تا هزار ساله دیگه هم سراغ درخت نمیان تا حداقل یادگاریشونو ببینن. هر دفعه به خودت می گی که این یکی فرق می کنه، ولی بازم همان قصه قدیمی.
تنمون مث درخت می مونه ولی وجودمون نه .
هستن آدمایی که هر روز برا نوشتن یادگاری جدید میان و به یادگاری های قدیمی لبخند می زنن. دلم گرمه به تو

می گم آدما مث اسبن، میگه نه،آخه آدما که نجیب نیستن. آره نیستن آدما هیچی نیستن فقط یه صفت مجهول به اسم اشرف مخلوقات رو به دوش می کشن، همین

نه، کفر نمی گم. کی اینو گفت، من حرفم چیزه دیگس، دلم از جای دیگه پره، من دوست دارم بنده هاتو. باور کن. تو که می دونی خودت. بابا بی خیال . نیمه پر لیوان را دریاب گلم.


Friday, November 24, 2006

یکی بفهمه من چی می گم

کودک درونم بیداره بیداره. پس دیگه از بزرگ تر شدن نمی ترسم.خوووووووووووووووووووووووبه


بعضی چیزا دسته من نیست، یعنی هستا، ولی انگار نیست. اَه بفهم دیگه؟؟؟
ََََ

زرد زردم استاد با سبز هماهنگم کن

می دونی وقتی خوبم، وقتی خوشحالم، خیلی دلم برات تنگ می شه؟
می دونی یاد وقتایی می افتم که با هم تانگو می رقصیم......
و من همچنان با تو تانگو می رقصم.

به صدای من کمی گوش بده
دل به این خسته ی خاموش بده
ببین از چی می خونم برای تو
ای همه هستی من فدای تو

اطلاعیه

من تا اطلاع ثانوی کامپیوتر ندارم.

ای داد

Friday, November 17, 2006

I only want what I cant have!!!

در و دیوار گرد و غبار گرفته به گردگیری نیاز داره، مثه اینجا.
من خیلی خوبم.عالیه عالی. فعال و سرحال و خستگی ناپذیر.


همیشه اوضاع همونطور که می خوای پیش نمیره، یه جورایی عدم وجود اختیار!!ولی هیچ وقت هم به اون بدی که فکر می کنی نیست. من یاد گرفتم که لیوان نیمه ی پری هم داره که دیدن اون دلگرمی خاصی به آدم می ده.


وجودشو انکار می کنه و این رو ملاک تحقیق و انتخابش می دونه. یه جایی خودشو لو میده و میگه هست و شاهد تمامه اعمال و افکارشه، مچشو می گیرم، بهش یادآوری می کنم که تا الان داشت انکارش می کرد، و اون حالا به وجود کلمه در ادبیات متوسل می شه. می خواد عقایدش تبلیغ و تأیید بشه ( به زور!!) و من از روی احترام مجبورم هیچ حرفی نزنم و عقایدمو (فقط) بیان کنم. کتابی رو باز می کنه و می خونه و مطالب این کتاب اینو یاد من میندازه که فلسفه یعنی رنج، افتخاره که بگی رنجورم!! پس من فقط تو دلم آروم آروم فش می دم.وقتی پاشو از خونمون بیرون می زاره، من مدام با صدای بلند می گم اه اه اه اه. و می بینم که همه با من موافقن!!!! این حضرت عالم پوک پر از اعتماد دوران منه.
عالمی که بویژه نسل من خوب می شناستش. عقایدتو محترمانه با یه خنده نشنیده می گیره و بی ریشه تلقی می کنه. و اون موقع تو تصمیم می گیری که دیگه عقایدتو نگی. حتی فکر هم نکنی. بعد می شه سوژه عالم که در مورد این چار تا سخنرانی و همایش بذاره که ای داد، جوون و نوجوون امروز همه چیز و فراموش کرده و خدا رو بنده نیست. ببینم تو اصلا به حرفای من درست گوش می دی که ببینی بندم یا نه.
ولی من و نسلم (بعضیا) حرفمونو می زنیم.نسل من اصیل نیست ولی اصل داره. بفهم اینو....... به هر حال فردای دنیا مال منه و تو توی گور!!!


تلاش کن عظمت در نگاه تو باشد، نه در آنچه به آن می نگری!!!!!

ای آندره ژید دوست داشتنی


Sunday, November 05, 2006

خیلی وقته خوب نیستم

حواست هست حالم خوب نیست؟ می دونی چند وقته اینجوریم؟ ببینم اصن منو یادت هست یا فراموشم کردی؟ فراموشم که نکردی حتماً، ولی انگار باز تنهام گذاشتی.
وقتی اعصابم خورده، وقتی حوصله هیچ کس رو ندارم، وقتی ادعاهای استاد در مورد اینکه تو بهش آرامش می دی در صورتیکه اون تموم آرامش منو گرفته، حالمو بهم می زنه، وقتی گند می زنم تو امتحانم، وقتی دلم می خواد تک تک هم کلاسی هامو بترکونم، وقتی بغض خفم می کنه، وقتی کلاس بعدی مو دودر می کنم، وقتی یه عالمه راه می رم، وقتی دلم می خواد تمام بادکنک های اون پسر بچه رو بخرم، وقتی یه اتوبان پیاده روی مو خراب می کنه،
وقتی تورو می خوام..... کجایی؟ لعنتی من که این همه دوست دارم. چرا حالمو نمی پرسی؟ چرا کمک نمی کنی که دست از لجبازی با تو و خودم بردارم؟ نمی دونم ولی انگار وقتی یکیو دوس داری هی می خوای براش ناز کنی تا نازتو بکشه، تو هیچ وقت ناز منو نکشیدی. همیشه منم که کلی نازتو می خرم. خدا جون یکمم تو ناز ما رو بکش.


می دونی وقتی سن آدم بالا می ره چی می شه؟ هیچی....فقط آینده کوتاهتر میشه!!!

گفتی بیا زندگی خیلی زیباست...........................
دویدم..................................................

من حیرونت نبودم؟

Friday, November 03, 2006

یه پیغوم دارم برای همه پرسپولیسی ها
ALL ARoUND the WORLD

ما بردیم. تبریک