Friday, February 02, 2007

برای سروشم، خردادم، خدایم....

تو کجایی؟ تو زمین یا تو آسمون؟ کجای زمینی؟ یا کجای آسمون؟ شاید توی دستای من باشی. شاید همیشه کنارم راه میای. شایدم فقط تو ذهنمی. شاید فقط یه حسی. یه توهم. یه خیال. یه دروغ. شاید ساخته و پرداخته خودمی. شاید تو شخصیت داستانی باشی که من نوشتم. شاید ساختمت برای پناه. برا فرار. شاید برا اینکه همه چیزو بندازم گردن تو. شاید برا اینکه هرجا کم آوردم باهات دردودل کنم. شاید برا اینکه بهم حق بدی. شاید برا اینکه هر جا کسی نبود بگم تو هستی. شاید برا فرار از تنهایی، بی کسی، بی همنشینی. شاید یه حسرتی. یه کمبود. شاید هیچی باشی. شاید هیچکی باشی. شاید فقط یه قصه بودی و نسل به نسل تکرار شدی. ولی هستی. برا من همین کافیه که هستی. " کفر نمی گم، سؤال دارم یه تریلی محال دارم، تازه داره حالیم می شه چکارم. می چرخم و می چرخونم، سیارم..."


وقتی خدا نیست همه چیز مجازه (ضمه به میم)، انگار تو نیستی. چون همه چیز مجازه. شایدم بر عکس. وقتی خدا هست همه چیز مجازه. بودن یا نبودنت فرقی نمی کنه انگار. به هر حال همه چیز مجازه. حماقت مجازه. عشق مجازه. مرگ مجازه. قتل مجازه. قصه، بوسه، خواب، دروغ، تنهایی، موسیقی، رقص، بازی، گریه، حرف، خیانت، خوندن، نوشتن، آموختن، رفتن، ... همه مجازه.
من مجازم هر کاری بخوام بکنم. مجازم که برده یا بنده احساسم باشم یا منطقم یا وجدانم یا همزادم (!) . من مجازم با تو دوست باشم یا نه. مجازم این دوستی رو با محدودیت هاش و تمام خط قرمز هاش قبول کنم یا نه. من مجازم.
حالا تو هستی یا نه؟


خیلی وقته رو در رو، چشم در چشم با هم حرف نزدیم. خیلی وقته با هم چیزی ننوشیدیم. خیلی وقته که با هم دعوا نکردیم. سر گندایی که زدی. سر کلاهی که سر خودت و به اصطلاح بنده هات گذاشتی. صندلی رو برات خالی می ذارم. منتظرتم. هر وقت، وقت کردی بیا با هم حرف بزنیم. در نمی خواد بزنی چون همیشه به گاه میای!


سروش=> کار کردن به ندای وجدان، پیام آور راستی و دین
(به زبان پهلوی)
خرداد=> رسایی و خود شناسی (به زبان پهلوی)
من خدامو به این اسم صدا می کنم!
همین



Vertigo

Unos dos tres catorce!

Lights go down, it’s dark
The jungle is your head
Can’t rule your heart
A feeling is so much stronger than
A thought
Your eyes are wide
And though your soul
It can’t be bought
Your mind can wander

Hello hello
I’m at a place called Vertigo
It’s everything I wish I didn’t know
Except you give me something I can feel, feel

The night is full of holes
As bullets rip the sky
Of ink with gold
They twinkle as the
Boys play rock and roll
They know they can’t dance
At least they know….

I can’t stand the beats
I’m asking for the cheque
The girl with crimson nails
Has Jesus round her neck
Swinging to the music
Swinging to the music
Oh oh oh oh

Hello hello
I’m at a place called Vertigo
It’s everything I wish I didn’t know
But you give me something I can feel, feel





Check mated
Oh yeah
Hours of fun…

All of this, all of this can be yours
All of this, all of this can be yours

All of this, all of this can be yours
Just give me what I want and no-one gets hurt….

Hello hello
we’re at a place called Vertigo
Lights go down and all I know
is that you give me something

I can feel your love teaching me how
your love is teaching me how, how to kneel…

Yeah yeah yeah yeah

u2 again!


No comments: