Saturday, January 27, 2007

Ask to be heard maximum volume


Play
فکر می کنه که این کلاسور اضافی چیه تو دستاش که نمی ذاره دستشو بذاره تو جیبش (صدای زنگ دره، تو داری در می زنی. مث یک رویای خوش باز به من سر می زنی ) به این فکر می کنه که اصن بلد فکر کنه واقعاً یا نه. نه اون بلد نیست از معلومات به مجهولات برسه. اون فقط مجهوله(فدای سرت اگه من خیلی تنهام.فدای سرت اگه گریونه چشمام، فدای سرت اگه دلمو شکستی، می گن عاشق یکی دیگه هستی ) می گق که برم و بنویسم که چقدر تنهایی من خوبه. بگه که یادش نره که هیچی جز تنهایی رفتن و آهنگ گوش کردن اونم با صدا بلند خوبش نمی کنه(میرم، میرم، میرم، حالا می بینی،یه روز می ذارمت میرم. می گی نه حالا نگاه کن ) چیزایی رو که می خواد بنویسه تو گوشیش "ذخیره" می کنه(می گم به جون تو،میرم قربون تو، می گی جون خودت، ببر زبونتو ) می خواد مجله بخره. روزنامه هارو نگاه کنه (
pause) اینم سهیه امروز صدقه ( اسم تو رو نوشتم روی بخار شیشه، نوشتم این زمستون بی تو بهار نمی شه) بخار خوشکشویی می زنه تو صورتش. باحاله! (ما همونیم که می تونیم کف اقیانوسو با رنگین کمون کاشی کنیم. مارو دست کم نگیر ) لبخند می زنه. به بعضیا هم اخم می کنه (شاید اومده که باورم کنه، بگه موندگاره راحتم کنه)هه اینو نگا کن. چه خوشتیپه. تیپش چریکیه. یاد یکی می افته یهو (بیا کنارم سرو ناز بی تو، بیا کنارم زیر طاق مهتاب ) با اینکه دلش بیشتر از همیشه برا سوسن جون تنگ شده، ولی نمی خواد هیچ وقت برسه خونه. هر موقع دلش می گیره اینطور می شه (رفیق من سنگ صبور غم هام، بیا به پیشم که خیلی تنهام ) یاد امتحان جامعه می افته که می افته! از 16 ای که از اقتصاد گرفته راضیه. اون همیشه راضیه و همیشه یاغیه! ( تو منو دوستم داری می دونم، تو شیشه خورده ام داری می دونم. برو دودره دودرم کردی. برو زدی در به درم کردی) جلو هیئت چراغای رنگی روشن کردن. سبز. زرد. قرمز. نارنجی!! اون همیشه همیشه همیشه از این عزاداریا بدش میومد و همیشه همیشه همیشه به بی دینی محکوم شده بود(آمارتو دارم می دونی، نمی تونی درری به این آسونی، هر جا بری دنبالت میام، نمی ذارم تنها بمونی) فقط یه موجود شفاف بلوری میاد پایین. اونم به زور ( so many things I dont know, so many ways i dont go ) همه حراجه، چرا انقد لباس دوس داره آخه؟ ( I can feel your love teaching me how
your love is teaching me how, how to kneel…
I ) رقصش گرفته! می خواد با آهنگ بخونه. روش نمی شه. پس لب می زنه باهاش! (سینیوریتا نترس از عاشق شدن بیا اون با من، سینیوریتا دلت رو بسپار به من، بیا اون با من ) اون به هیچکی فکر نمی کنه جز خودش (ببخش عروس قصه دلم جوونی کرده، با تو اگه یه لحظه نامهربونی کرده)

Turn off

بله؟ باز کن.... سلام. سلام خانوووم.... سلام. سلام گله بابا.....

من عاشق این قربون صدقه هام. من عاشق خودمم. چون من یه لوس ته تاقاریم. چون من نازنازیمو چون من خودخواهم. چون من مزخرفم. چون من منم. خود خودم. بدون نقاب. خود خودم. خوبه

زیادی خوبم.زیادیه زیادی



گور باباش