Friday, December 29, 2006

من آن تو ام، مرا به من باز مده

جهل و نادانی من و عصیان و گستاخی من
تو را باز نداشت از این که راهنمایی ام کنی به سوی خود
و موفقم گردانی به آنچه رضا و خوشنودی توست
پس هرگاه که تو را خواندم پاسخم گفتی؛
هرچه از تو خواستم، عنایتم فرمودی
و هر زمان که شکرت را به جا آوردم، بر نعمت هایم افزودی
من کدام یک از نعمت های تو را می توانم بشمارم یا حتی به خاطر بسپارم؟
پروردگار من!
به که واگذارم می کنی؟
به سوی که می فرستی ام؟
به سوی آشنایان و نزدیکان! تا از من ببرند و روی برگردانند؛
یا به سوی غریبه ها و نامهربانان تا گره در ابرو بیفکنند و مرا از خویش برانند؟
یا به سوی آنان که ضعف مرا می خواهند و خواری ام را طلب می کنند؟
من به سوی دیگران دست دراز کنم، در حالی که خدای من تویی؟!
ای توشه و توان سختی هایم!
ای همدم تنهایی هایم!
ای فریادرس غم ها و غصه هایم!
ای ولی نعمت هایم.
ای پشت و پناهم در هجوم بی رحم مشکلات
تو پناهگاه منی
وقتی که راه ها و مذهب ها با همه فراخی شان مرا به عجز می کشانند
و زمین با همه ی وسعتش بر من تنگی می کند
ای زنده!
ای معنی حیات؛ زمانی که هیچ زنده ای در وجود نبوده است.
ای آنکه با خوبی و احسانش خود را به من نشان داد
ای آنکه در بیماری خواندمش و شفایم داد
در جهل خواندمش و شناختم عنایت کرد
در تنهایی صدایش کردم و همدمم شد
در غربت طلبیدمش و به وطن بازم گرداند
در فقر خواستمش و غنایم بخشید؛
.... من آنم که بدی کردم
من آنم که گناه کردم
من آنم که به بدی همت گماشتم
من آنم که در جهالت غوطه ور شدم
من آنم که غفلت کردم
من آنم که پیمان بستم و شکستم
من آنم که بد عهدی کردم
و.... اکنون باز گشته ام.
بازگشته ام با کوله باری از گناه و اقرار به گناه
پس تو درگذرای خدای من
ببخش ای آنکه گناه بندگان به او زیانی نمی رساند.
ای آنکه از طاعت خلایق بی نیاز است
معبود من
اینک من پیش روی تو ام و در میان دست های تو
خواندم پاسخم گفتی
از تو خواستم، عطایم کردی
به سوی تو آمدم آغوش رحمت گشودی
به تو تکیه کردم نجاتم دادی
به تو پناه آوردم، کفایتم کردی
....خدای من تو به من چقدر نزدیکی، با این همه فاصله ای که من از تو گرفتم.
(دعای عرفه حسین (ع) )


روز عرفه، روز نیایش. روزی که" رسالت من این خواهد بود، تا دو استکان چای داغ را، از میان دویست جنگ خونین به سلامت بگذرانم، تا در شبی بارانی، با خدای خویش، چشم در چشم نوش کنیم." (ح.پ). روزی که تنها نیایش من برای تو این این است، در باد، در میان صدای باد دستانم را بار دیگر به تو بسپارم و با تو هماهنگ، منظم، ساده و بی تکلف تانگو برقصم.
خوب من

عید قربان هم مواظب خودتون باشید اگه حسابی چاق شدین. دو تا نقطه دی
عیدتون مبارک

2 comments:

Anonymous said...

injuri cheghad hame chiz ghashange
mer30
be jaye khubi raftam

Anonymous said...

va YADE man ast ke goti ... arafe ra dust midari ... neshaste budim ruye kanape va zir nevise tv ra khandim .. shab bud o chay nushidiM . che khuB bud postat ... TANGO !